شکوفه بهار

دلنوشته مامان بهار...

نفسم سلام، چه قدر دغدغه دارم بی تو، خودم را به همه چیز مشغول کردم، چون تو نیستی... هم صدا و سیما میرم هم اصناف وهم...  تصمیم گرفتم بعد از عید فقط کار خبر و مستند را ادامه بدم از پشت میز بودن خسته شدم، بعد از آمدن تو هم که فقط مامان تو میشم، برات خوابهای رنگی زیادی دیدم عزیزم برای مامان دعا کن تا بتونه تو کاراش بهترین باشه تا وقتی تو اومدی خاطرات خوبی برای تعریف کردن داشته باشم، از روزهایی که تو سرما و گرما و تو حادثه های مختلف برای تهیه خبر میرفتم و همانجا هم بود که با بابایی آشنا شدم و عاشقانه ما شروع شد. راستی گفتم بابایی، براش دعا کن امتحان های آخرین ترمش از فردا شروع میشه، انشاءلله لیسانسشو ...
25 دی 1390

کلک‌های مادرانه...

  کارشناسان کودکان خیلی راحت توصیه می‌کنند که برای کودک 2 ساله‌تان هر شب مسواک بزنید یا پیش ازبیرون رفتن از خانه حتما صورت و دست‌هایش را با ضدآفتاب بپوشانید، اما هر مادری وقتی این توصیه‌ها  می‌خواند، توی دلش می‌گوید «شما خودت یه بار برای یه بچه 2 ساله مسواک زدی؟!» انجام دادبعضی کارها برای بچه‌ها واقعا سخت است. بچه‌ها مثل اسب آبی نیستند که حاضر باشند دهان‌شان را چند ساعت باز نگه دارند تا گنجشک‌های کوچک (یعنی مامان!) توی دهان‌شان را تمیز کند. آنها حتی دوست ندارندکسی سرشان را شامپو بزند، برای‌شان کرم بمالد یا دماغ‌شان را پاک کند. برای اغلب مادرها و...
10 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکوفه بهار می باشد